میان او و حقّ انگاشتن باطل، جدایی می اندازد [امام صادق علیه السلام ـ درباره گفته خدای « بدانید که خداوند میان انسان و دلش جدایی می اندازد» فرمود]
امروز: جمعه 03 اسفند 24

                                  

                         

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سروسامانی من گوش کنید

ماجرای من وحیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟

سوختم ،این راز نهمفتن تا کی ؟

روزگاری من ودل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل ودین باخته دیوانه رویی بودیم

بسته سلسله ،سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من ودل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت

سنبل پرشکنش هیچ خریدار نداشت

اول آنکس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی ورعنایی او

داد رسوائی من شهرت زیبایی او

بس که دادم همه جا شرح دلا رایی او

شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

حالیا عاشق سر گشته فراوان دارد

کی سر وبرگ من بی سرو سامان دارد

چون چنین است پی کار دگر باشم به

چند روزی پی دلدار دگر باشم به

عندلیب گل رخسار دگر باشم به

مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به

نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش

سازم از تازه جوانان چمن ممتازش

آن بر جانم ازاو دم به دم آزاری هست

میتوان یافت که بر دل زمنش باری هست

از من وبنده گی من اگرش عاری هست

بفروشید به هر جا که خریداری هست

به وفاداری من نیست درین شهر کسی

بنده همچو مرا هست خریدار بسی

گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت

با دل پر گله از نا خوشی خوی تو رفت

وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت

شد دل آزرده وآزرده دل از کوی تو رفت

حاش لله که وفای تو فراموش کنم

سخن مصلحت آمیز کسان گوش کنم

مولانا وحشی بافق


 نوشته شده توسط عباس شبستری در یکشنبه 87/6/17 و ساعت 3:35 عصر | نظرات دیگران()

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا

<