تا کی درانتظار گذاری به زاریم ؟
باز آی ،بعدازاین همه چشم انتظارام
دیشب بیاد زلف تو در پرده های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز
تازنده ام بس ست همین شرمساریم
تا هست تاج عشق توام بر سرای غزال
شیرین بود به شهر غزل «شهریاریم »