ای وای اگر حدیث گنه روبرو رود
تاچند عمر در هوس وآرزو رود
ای کاش این نفس که برآمد فرو رود
مهمان سراست خانه دنیا که اندرو
یک روز این بیاید و یک روز آن رود
برکام دل به گردش ایام دل مبند
کاین چرخ کج مدار نه بر آرزو رود
آن کس که سر به جیب قناعت فرو نبرد
بگذار تا به چاه مذلت فرو رود
از بهر دفع غم به کسی گر بری پناه
هم غم به جای ماند و هم آبرو رو
آن آبروی چو جوی بود رنج وغصه سنگ
سنگش به جای ماند و آبش ز جو رود
ای گل به دست مال هوس پیشگان مرو
مگذار تا ز دست تو این رنگ و بو رود
کردیم هر گناهی واز کرده غافلیم
ای وای اگر حدیث گنه رو به رو رود
امروز رو نکرد به درگاه حق« سنا»
فردا به سوی درگه او با چه رو رود
استاد جلال الدین همایی «سنا»